صبح روزی که قرار بود بریم پاسداری، چون هیچ شناختی نداشتیم یکم سردرگمی همراش بود اما همه چیز بعد از اولین پاسداری فیکس شد وقتی توی برجک باشی مثل پرندهایه که توی قفس میذارنش لب پنجره (همینقدر بد و منفور) بخصوص وقتی که میبینی سربازای سردوشیدار از سربازای آموزشی آشخوری میکشن هرکاری بود از ما انجام دادن، انگاری خودشون غذا نمیخوردن که فقط ما باید دیگ میشستیم و محوطه رو نظافت میکردیم خیلی راحت تَرک پُست میکردن اما به محض برگشتن ما تحدید میکردن به صورت جلسه کردن برجک ۹ پاسدارخانه ۳ بودم و خیلی بد گذشت خود پاسدارای سردوشیدار بصورت روزبرگ هستن (۱ روز پاسداری، ۱ روز استراحت) ولی ما فوراً باید برگردیم به کلاسها یکشنبه پاسدار بودم، تا چهارشنبه فیکس نشدم! بدتر از همه افسرنگهبان شدن فرماندهٔ گردان خودمون بود که رئیس پاسدارخانه و بقیه یه عالمه هشدار دادن سختگیره و فلانه تا شب منتظرش بودیم و تنها یکبار اومد سرکشی کرد و رفت! اینجا هرچیزی بهمون میگن یجور خالیبندی از آب درمیاد نمیدونم چرا واقعا via WordPress https://ehsanchhry.wordpress.com/2018/02/08/%d8%a8%d8%b1%d8%ac%da%a9-%db%b9/ تلگرام ایکس هم یه کلاینت دیگه از تلگرامهاما با تجربهٔ کاربری بینظیرش همهٔ نسخههای فرعی دیگه رو کنار میزنه سرعت اجرا و ارسال داده کاملا ملموسه، کافیه باهاش یه پیام بفرستید تا متوجه بشید خیلی از ویژگیهایی که هنوز کاربرا منتظرن به تلگرام اصلی اضافه بشه، توی این نسخه موجوده باید باهاش کار کنید تا متوجه بشید همین رابط کاربری اصلی تلگرام چقدر میتونه بهتر بشه! تمرکز تلگرام ایکس روی رابط کاربری و سرعت برنامست که انصافا خوب هم از پسش براومده کلاینت موبوگرام بیشتر بخاطر فوروارد پیشرفتش مورد توجه کاربرا قرار گرفته که البته نسخه جدیدش بیشتر شبیه به یه ویروسه که سرخود شمارو توی کانالهای مختلف عضو میکنه via WordPress https://ehsanchhry.wordpress.com/2018/02/02/%d8%aa%d9%84%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%a7%db%8c%da%a9%d8%b3/ امروز توی مسیر برگشت به خونه، همکلام یه سرباز سپاهی شدم که چیزای جالبی تعریف میکرد مثلا تفاوتی که براشون بین دو دستهٔ بومی و غیربومی قائل بودن توی دورهٔ آموزشی تفاوت نوبتهای پست بین دیپلمهها و لیسانسهها برنامهریزی اونا واسه ترتیب قد (میگفت بر اساس اطلاعاتی که از قبل فراگیرا ارائه دادن، ترتیب سازمانی رژه بهشون دادن. منو یاد ترتیب رژه مسخرهٔ غیرقابل تحمل هرروزمون انداخت) وقتی رسیدم شهرمون، خیلی سخت از ماشین پیاده شدم ساق پاهام جواب نمیده ۵۶ روز از خدمتم گذشته و همه چی روز به روز سختتر جلوه میکنه روزایی که هیچ توقعی ازمون نداشتن دیگه سپری شده اما حالا ارشد سربازای آموزشی هستیم و همه چی فرق کرده (پاسداری برامون گذاشتن، کمکمربی جدید، پرسش و پاسخ و …) کمکمربی جدید کسی ازش حساب نمیبره متوسل به تنبیه شده وقتی از کلاس برگشتیم سمت آسایشگاه، توی راه گفت پامرغی برین. احساس درد خیلی زیادی توی عضلات دیرانقباضشوندهٔ ساق پام داشتم همون روز بعد از صبحگاه گفت بشینپاشو برین، دیگه لغو دستور کردم و برخلاف بقیه بچهها بشینپاشو نرفتم و اونم اسممو یادداشت کرد که تحویل فرمانده گروهانمون بده متأسفم برای خودم شدم بردهٔ یه مُشت سرباز بیارزش (ارشد، دژبان و کمکمربی) via WordPress https://ehsanchhry.wordpress.com/2018/02/01/%d8%b1%d9%88%d8%b2%d8%a7%db%8c-%d8%b3%da%af%db%8c/ |
سئوehsaider.ir Archives
March 2020
|